روزبهروزبه، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره
رایانرایان، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

از تو می نویسم برای تو...

یادداشت های مامان برای روزبه و رایان

زادروز 6 سالگی روزبه خجسته باد!

رشته های جانم... سیزده آبان که روز دانش آموز و تعطیل هست بهمون فرصتی کوتاه داد که پنج روزه بریم کرمان خونه خاله خدیج. و خاله سارا و خاله رقیه هم خوشبختانه اومدن و دیداری تازه شد و به شما دو تا هم در کنار دخترخاله ها و پسر خاله خوش گذشت. بابا بزرگ عزیز و دایی رضا رو ندیدیم. ولی با بابا بزرگ که تلفنی صحبت کردیم از اینکه می دونست همه پیش هم هستیم خوشحال و سر حال بود. الهی سایه پربرکتش بر سر همه خانواده همیشه گسترده باشه. باشه تا موفقیت نوه هاش رو ببینه.. به هر حال، روز 16 آبان، یکی از قشنگترین روزها در تقویم، روز تولد فرشته قشنگ و خوب و مهربونم، روزبه جانم، کرمان خونه خاله خدیج بودیم و جشن 6 سالگیش  رو در کنار دختر خاله ها و پسرخاله ه...
16 آبان 1399

عزیز رایان!

​​​​​​عزیزان من... این کوچولو که تو بغل رایانمه،عزیزش هست، گاهی توی تختش هم بغلش می‌کنه و میخوابه، می بردش ماشین سواری... رایانم به هر چیز کوچک دوست داشتنی ای میگه عزیز. مثلاً به قاچ های کوچکتر پرتقال واشنگتن که خودش و داداشش هر دو دوستشون دارن و باید برای هر دو شون توی بشقاب به طور مساوی بگذارم... دوستتون دارم عزیزای من😍 عزیزای پرتقالی!   ...
9 آبان 1399
1